در پی ستاره ...

 

بسم الله .



از پشت کوه آمده بود ...

ادامه مطلب ...

امروزی که زنده ای ... (3)

                        

"به نام دوست که هرچه داریم از اوست"

 

فکرت مشغوله و چشما ت دنبال میکنه ، سبزی چمن های تروتازه بلوار رو،

ونگاهت قسمتِ باغبونای وسط بلوار میشه که چه صادقانه و بی هیچ شیله و پیله ای

نون و نمیگم پنیر ولی لقمه غذایی که دارند رو باهم سهیم میشن .

این آدما از اون دسته آدم هایی اند که پایین دادن لقمه هاشون احتیاجی به نوشابه های

مجاز و غیر مجاز،

خارجی و وطنی نداره . چون لقمه هاشون فرق داره با خیلی از

لقمه هایی که با انبار انبار نوشابه هم پایین نمیرن . لقمه هاشون حلالِ . حلال ...

ادامه مطلب ...

امروزی که زنده ای ... (2)

 

 

به نام دوست که هرچه داریم ازاوست...


تق و لق اند.

موزاییک های کف پیاده رو.

رایحه ی دلپذیر مرگ موشِ معلق در فضا، 

مثل هزارتا چیزِ دیگه که راست راست

واسه خودش می چرخه و بی درنگ از حفره های بینی وارد و خارج میشه.

برای یه لحظه زند گی . نفس .

وچه تنفسی!!!

ادامه مطلب ...